دانشگاه نوشت های من...

"خاطرات دانشجویی"

"خاطرات دانشجویی"

دانشگاه نوشت های من...
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۱۲ رمضان

دلم تنگ شده

دوشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۱۹ ب.ظ

اینجا هواه خیلی خیلی بده ،میدونی وقتی نیستی واقعا احساس میکنم پشتم خالیه .الان میفهمم که وقتی بودی چرا اینقد گریه نمیکردم.!اگرهم گریه میکردم همین که میدیدمت حالم خوب میشد..یادته یه بار اردیبهشت شد ومن احمق رو بگو اونقد درگیر فعالیت های دانشگاه +شده بودم که فراموش کردم بهت زنگ بزنم اما تو مثل همیشه صبور وبا اون لحن صدای گرمت ،قسم میخورم برام اونقد دلنشین بود که با شنیدنش هوش وحواسم میرفت ووقتی تلفن رو قطع میکردم به دور  وبرم که نگاه میکردم شاید به اندازه یه پیاده اومدن از خوابگاه تا دانشکده طول میکشید++.روزای بدی شده برای من ،خوش بحال تو که عید امسال کنار سفره هفت سین +++ما بودی وما نبودیم!!

الان امیدوارم که هیچ وقت  به  روز تو ++++ نرسم،چون اگه نتونی جواب تبریکم رو بگی حالم بد میشه.....

+شامل همه وقت گذرونی های الکی هم میشه

++حدود 25 الی30 دقیقه پیاده روی تند

+++سفره که نبود عکس تو ومهدی با دو تا شمع مشکی وقران.

++++روز پدر......

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی