دانشگاه نوشت های من...

"خاطرات دانشجویی"

"خاطرات دانشجویی"

دانشگاه نوشت های من...
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۱۲ رمضان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات اردو» ثبت شده است

۲۳:۲۴۱۷
اسفند

چقد زود میگذره انگار همین دیروز بود که تو جلسه راهیان نور نشسته بودم

بفرمایید مسئول فرهنگی

من ریزه میزه هم تو این همه ادم گلویی صاف کردم . شروع به ز...زدن کردم.ببخشید خوب الان که فکر میکنم خجالت میکشم من کجا واون ادم ها کجا الان همه شون ادم حسابی ان وبهترین جاهای فرهنگی کار میکنن ها.

هی بگذریم از اون ماجراهادلم برای همه چی تنگ شده برا غرزدن هام !!برا فضا سازی ها برا شهید گمنام برا مسجد حتی برا اون دوستایی که خیلی اذیت میکردن وحالمون رو میگرفتن .الان بزرگ شدم بزرگتر از اون چه که فکرش رو میکردم البته هنوز هم جاداره که آدم بشم.

یاد اون دوران بخیر یاد اون نصف شبی که بسته فرهنگی میزدیم  وچایی درس کردیم بردیم خخخخخخ. از این صفحه که هیچ کدوم از اون رفقاازش اطلاع ندارن از همه شون تشکر میکنم از اینکه بهم اعتماد کردن ازاینکه منو لایق دونستن .امید وارم که یه روزی همون شهید گمنام دانشگاه یه جایی دستتون رو بگیره که اون انرژی مثبتش هم به من برسه