دانشگاه نوشت های من...

"خاطرات دانشجویی"

"خاطرات دانشجویی"

دانشگاه نوشت های من...
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۱۲ رمضان

ابلیس

چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ب.ظ

سلام.


چه سلامی ؟!چه علیکی؟!

میدونی یهویی چیزی دیدم که نباید میدیدم.همش تقصیرتوئه.

چرا از راه به در میکنی منو.من همونی ام که گفته بودم

خلاصه تر کن ای مرگ داستانم را....

گاهی وقتها از بس از دست خودم کلافه میشم که نمیدونم چیکار کنم.

کجان اون روزایی که میخندیدم؟!

از کی باید پس بگیرم اونارو؟!

من چطور باید بگذرونم این روزارو؟!

یه چیزی اعتراف کنم اونم اینه که من خودم اختیار دارم پس تقیر تو نیست....

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی