دانشگاه نوشت های من...

"خاطرات دانشجویی"

"خاطرات دانشجویی"

دانشگاه نوشت های من...
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۱۲ رمضان

۲۲:۵۳۱۰
مهر

سلام نمیدونم نامه رو برای کی بنویسم .اما مینویسم به اون دلیلی ک دلتنگم شاید احمقانه ب نظر برسه من دلتنگی؟!!!گاهی وقتها مثل یه همچین لحظه ای دلتنگی فوران میکنه وحتی برا اون کسی که دوستم ندارد دلتنگ میشوم وخدا میداند ومن میدانم و....هی الان که مهاجرت رو پذیرفتم دلتنگیم بیشتر شده خدا یا  من جز تو کسی رو ندارم که یارو یاورم باشه خدادختر ها بعد از پدر به برادر تکیه میکنن وما نیز هم البته خدا سایه مادرم رو حفظ کنه بالا سرم دلم برای خودم میسوزه چرا باید یک ادم احمق وارد زندگیمون بشه

۲۳:۴۶۰۳
تیر

به نام خدا 

سلام اینجا کرونا اومده همه درگیر این بیماری شدن ویه جورایی زندگی متوقف شده اونجا چ خبره؟عجب ادمی هستم من چ خبر میتونه باشه.میدونی یه لحظه یاد تو افتادم دلم شکست.من از این دنیا فقط وفقط یه چیز میخوام اونم اینه که بتونم نام نیک بر جا بزارم دستت درد نکنه ازت کمک میخوام ها بهم کمک کن راستی ی چیز بدتر از کرونا هم هست اونم سنگ دل بودنه من از این دنیا فقط یک چیز رو با خودم میارم اون هم عمل خودمه  وسلام راستی اینقدر ک میگن بری سر مزار پدرت وازش بخوای کمکت کنه راسته ؟؟!!تو کمکم میکنی آیا😍😍

۲۰:۴۲۲۶
آذر

الان دلتنگ خودم هستم خوب به من چه اون کسی رو که مورد پسندم هست رو تاب حال پیدا نکردم.من از اون تیپ ادم هایی نیستم که بخوام با یه موقشنگ دیزلی ونصفه ونیمه وداری پستی وبلندی مو وشلوار تنگ پوش واصلاح کرده با شمع ازدواج کنم من الان سر دوراهی ایستاده ام ایا کسی به تقدیر من دچار شده؟!!من دلم یک فنجان ارامش از جنس دوری از ادمهای دور ورم میخواهم .وهمین ها باعث ....

۰۳:۲۷۱۰
آذر

من اصلا کسی نیستم که بخوام اولویت کسی باشم.یا اگر نباشم دلتنگم شوند یا یادداشت برایم بنویسند وبگونید مواظب خودت باش یا حتی دریغ از یک ـ....

۲۰:۱۵۲۵
مهر

من یه مشاور میخوام راجع به بلوغ نوجوان  و مسائل مربوط ب علاقه به جنس مخالف

۲۲:۵۸۱۴
مهر

سلام بر حسین ...

من راهم دعوت میکنید... 

۱۶:۱۰۰۱
شهریور

نشسته بودم تک وتنهامیان قفسه های کتاب کانون....در فکر خیال برنامه ها بودم که دستی به در زد و از جا بلند شدم .سلام ببخشید من قصد بدی نداشتم از اینکه شمارتون رو خواستم چرا ناراحت شدید .خب باشه من حضوری میبینمتون ونیاز ب شماره ندارم واز ظهر تا به الان منتظرم که پیام بدید.!!!!راضی نیستید نمیخوام.

من:سلام !!شماره ؟!چه شماره ای؟!کی شماره منو خواستین؟!  من متوجه نشدم .جریان چیه؟!

انگار که متوجه چیزی شده باشد گفت باشه من میرم فردا آماده میکنم میام.ورفت 

دوستم پری وارد شد .ببین من میریم یه لحظه تو بمون الان برمیگردم .دنبالش افتادم دور شده بود دویدم با نفس نفس زدن .ببینید آقای....من اصلا متوجه نشدم که شما چی گفتید دست بردم و از کیفم  کاغذی بیرون آوردم وتند شماره خودم رو نوشتم ودادم دستش .این شماره منه کاری داشتید تماس بگیرید .با اجازه .

برگشتم اینبار نوبت او بود که به دنبال من بیاید .ببخشید خانوم ....راستش من فکر کردم شما نخواستین شماره تون رو بدین به من ظهر از یکی از خانوما شمارتون رو خواستم خودتون نبودید  ایشون گفتن که باید اجازه بگیرم ..منم گفتم باشه .منتظر بودم تماس بگیرن نگرفتن .ببخشید.

خواهش میکنم ....

 

پ ن:اینگونه شد ک چهار سال با هم فعالیت کردیم در جاهای مختلف وایشون در دفترچه تلفن من آقای مدیر شد...

۲دیشب خوابشو دیدم 

 

۲۱:۵۵۱۶
مرداد

الان یهو دلم خواست تو رو با موهای سفید واون لبخندی که همیشه به لب داشتی میدیدم حیف وصد حیف که نمیشه اما شاید بعده ها فیس اپ رو نصب کردم ویه عکس از پیرشدنت رو به دیوار اتاقم بزنم و فکر کنم که هستی ...

پ ن:برای مهدی

دیگه هیچ وقت نمیتونم ببینمت 

۰۱:۴۰۰۴
مرداد

شب جای دلتنگیهای ساده ولی زیاد من را ندارد نمیدانم یا دلتنگیهایم مثل من بزرگ شده یا شب گنجایش ندارد سخته اینجور زندگی کردن خدایا مرا به دعاهای کمیل پنج شنبه های مسجد دانشگاه ببخش یااصلابه خاطر روضه های جان سوز آذری ببخش یا اصلا به خاطر این جمله اگر خسته جانی بگو "یا حسین"....دلتنگم برای این زندگی ساده 

 

پ ن:اینو چن وقت پیش نوشته بودم شاید اون موقع دلم بارانی بوده

۰۰:۱۲۲۳
ارديبهشت

دعا میکنم که این رمضان بگیرد از من آن چیزهایی که دورم میکرد فلسفه رمضان دور شدن ازشهرهای زمینی ورفتن به شهریست از جنسی که هیج جا نمیبینی مگر در سفر آخرت ویوم الدین...